فیلم فروش آلمانی Patra Spanou Film («ماه آبی») حقوق بینالمللی «لذت من است» («El Placer Es Mío») را به دست آورده است، اولین فیلم از فیلمنامهنویس و کارگردان برزیلیتبار ساشا آمارال، که تلاشهای قبلیاش در فیلم کوتاه بود. «بیلی پسر» در سال 2021 برای او در برنامه Cinéfondation کن جانشین شد.
آژانس فروش بوتیک نیز یک تیزر اختصاصی اولین نگاه را با آن به اشتراک گذاشته است تنوع پیش از نمایش این درام در رقابت بین المللی در بافیچی امسال در بوئنوس آیرس که از 17 تا 28 آوریل برگزار می شود.
«فیلمهای آرژانتینی دهههاست که بر صحنه فیلمهای هنری حکومت میکنند، و استعدادهایی مانند ساشا آمارال باید به خاطر این موضوع تشکر کنند. او با «لذت من است» شخصیتها و مکانهایی با زیبایی خام، دیالوگهای شدید و غنی و شخصیت اصلی خلق کرد که جذابیتش – علیرغم ایراداتش – غیرقابل مقاومت است. تنوع.
او افزود: “مخاطبان از سراسر جهان می توانند درگیر داستان این جوان شوند، زندگی خود را بدون قطب نما طی می کند، از تختی به تخت دیگر می رود، یکی را در جایی که می تواند خانه بنامد گم کند.”
در این فیلم، مکس سوئن (“Supernova”) نقش آنتونیو را بازی می کند، یک هل دهنده مواد مخدر که تمایلات غیرمعمولش باعث می شود او در شهر از بین برود، ساعت های بی شماری را صرف پیمودن پیاده رو در جستجوی انگیزه کند، ساعت ها را دور بزند تا تسلیم نشود. به زندگی غیر متعارف خانگی اش
اخلاقیات او کنار گذاشته شده، او از جذابیت های کنار خیابان استفاده می کند تا روابط جنسی را با لیست مشتری های خود تداعی کند، سعی می کند صمیمیت خالی داشته باشد و پس از آن یادگاری ها و اشیای قیمتی آنها را به سرقت می برد.
آمارال، که یک پایگاه خانگی خلاقانه پربار در آرژانتین راه اندازی کرده است، به پرتره ای دلخراش و آهسته از لذت گرایی و کشف خود دست می یابد که در آن شخصیت ها بدون نیاز به کفاره به طور کامل در طبیعت اصیل خود فرو می روند.
من ترجیح دادم به دنبال رستگاری برای شخصیتها نباشم یا نقصهای آنها را توجیه نکنم زیرا میخواستم پیچیدگی و اصالت شرایط انسانی را به تصویر بکشم. من معتقدم که همه ما نورها و سایهها، فضایل و معایب خود را داریم و دقیقاً همین نقص است که ما را انسان میکند. آمارال گفت: با اجازه دادن به شخصیتها آسیبپذیر و خطاپذیر (و گاهی غیرقابل اعتماد)، داستان اصالتی به دست میآورد که به اعتقاد من با مخاطب طنینانداز میشود. تنوع.
«علاوه بر این، فیلم با تلاش نکردن برای بازخرید شخصیتهای من، از اخلاقی شدن اجتناب میکند و در عوض بر کاوش پیچیدگیهای عاطفی و روانی قهرمانان خود تمرکز میکند. عجیب به نظر می رسد، اما این همان چیزی است که بینندگان را قادر می سازد تا با شخصیت ها همذات پنداری کنند و خود را به شیوه ای عمیق تر و انعکاسی در داستان غرق کنند. در نهایت امیدوارم این تصمیم روایی به خلق یک تجربه سینمایی صادقانه تر و پرطنین تر کمک کرده باشد.»
این فیلم توسط آگوستین گاگلیاردی در Gentil Cine آرژانتین (“Hace Mucho Que No Duermo”)، رومن بنت در استودیو Protest مستقر در پاریس (“Huit”) در کنار فرانک توراوال فرانسوی و ریکاردو گونسالوز در فیلم Quadrophenia برزیل ساخته شده است. روابط پنهانی و نیمه ناشناس، در حالی که قهرمان داستان از یک رویارویی به رویارویی دیگر می چرخد.
سیال بودن تلاشهای او به تصویری صادقانه از زندگی بدون حد و مرز میدهد و ویژگیهای خاص آنتونیو را نشان میدهد، و بر روابطی تأثیر میگذارد که تجربه او را شکل داده است، روابطی که او را از تلههای صمیمیت سنتی دور نگه داشته است.
«اهمیت خلق فیلمی متمرکز بر پویایی های غیرمتعارف و غیرعاشقانه در نمایش تنوع تجربیات انسانی و به چالش کشیدن هنجارهای تثبیت شده برای روابط عاشقانه و متعارف نهفته است. آمارال توضیح داد که من قصد داشتم کشف کنم که چگونه این پویایی ها می توانند به طور همزمان آرامش بخش، ناراحت کننده و جذاب باشند و چگونه می توانند به عنوان ابزاری برای مقابله با کمبود عشق و ارتباط عاطفی در زمان های خاص زندگی عمل کنند.
برای اطمینان از اینکه این پویایی ها فضای قابل توجهی را در صفحه اشغال کرده اند، روی توسعه شخصیت هایم و روابط آنها به طور واقعی و جامع تمرکز کردم. من همچنین مطمئن شدم که این پویایی ها به طور ارگانیک در طرح کلی فیلم ادغام شده است و به آنها اجازه می دهد به اندازه هر جنبه دیگری از داستان فضایی را اشغال کنند. در نهایت، چالش من این بود که این پویایی ها را عاری از پیش داوری ها و پیشداوری ها ارائه دهم، با درک این که نه تنها یک راه برای ارتباط یا عشق وجود دارد، بلکه چندین راه وجود دارد. بنابراین به راههای دیگری فضا دادم و انواع مختلف عشق را که معتقدم امکانپذیر است بررسی کردم.»
تیزر در مورد رابطه بازیگوش و مبهم و لطیف و در عین حال غیر معمول آنتونیو با مادرش باز می شود، در حالی که آنها در تخت او استراحت می کنند و مشترک هستند. سپس صحنهها، بهسرعت، برند منحصربهفرد او از احساسات انعطافپذیر را مشاهده میکنند. او با موتور سوار بتن می شود و قبل از اینکه عنوان به طور جسورانه روی صفحه ظاهر شود، با بسیاری از آشنایان مشتاق و ناخواسته گرد هم می آید.
کاتیا آلمان (“La Última Mirada”)، سوفیا پالومینو (“لس دل سوئلو”)، خوزه ویسنته اوروزکو (“Plurabelle”) و Anabella Bacigalupo (“Rice”) نیز در این فیلم ایفای نقش کردهاند که محبت را از سنگرها به تصویر میکشند، جایی که قهرمان داستان جداشدگی عمیق از نزدیک شلیک می شود.
Santa Distribución (“Pornomelancolía”) این فیلم را در آرژانتین اکران خواهد کرد.
“طلای تلخ”
سپانو علاوه بر چسبیدن به «لذت من است»، حق فیلم «طلای تلخ» شیلی («اورو آمارگو»)، دومین فیلم سینمایی خوان اولیا («ال کوردرو») را نیز از آن خود کرد.
داستان فیلم در صحرای آتاکاما اتفاق می افتد، جایی که Pacífico یک تلاش معدنی زیرزمینی را اداره می کند. ایجاد نماهایی که پرترههای گسترده و وسیعی از زمینهای متروک و غیرقابل بخشش را ترسیم میکند، با حسن نیت سرجیو آرمسترانگ، که قبلاً در عناوین «اما»، «نرودا» و «نه» با پابلو لارن همکاری کرده بود، ارائه شده است.
پس از مجروح شدن پاسیفیکو (فرانسیسکو ملو)، دخترش کارولا (کاتالینا سانچز) برای لنگر انداختن خدمه ترسناک حرکت می کند. به طور ناگهانی به سمت دنیای زیرین خطرناک طمع، زن ستیزی و تهدیدهای پنهان سوق داده شده است، برنامه های او برای تامین امنیت آینده خود و سرپا نگه داشتن پروژه معدنکاری مخفی پدرش در خط است.
این پروژه 10 سال پیش شروع به نوشتن کرد. شریک همیشگی من، کریستوبال زاپاتا، خبری را در تلویزیون در مورد معدنی دید که به طور انحصاری توسط زنان اداره می شد، چیزی بسیار عجیب، زیرا معدن در شیلی همیشه بسیار مردانه بوده است. کریستوبال من و نیکلاس ولمن فیلمنامه نویس را متقاعد کرد که به صحرا سفر کنیم و در مورد فرهنگ و شیوه زندگی در پس زمینه استخراج معدن تحقیق کنیم، و اینگونه بود که ما اولین نسخه فیلمنامه را نوشتیم. تنوع.
سالها پس از مرگ نیکلاس، همراه با تهیهکنندگان و فیلمنامهنویسان فرانسیسکو هروه و مویزس سپولودا، دوباره پروژه را در دست گرفتیم و به داستان دغدغهای جدید دادیم، ژانر نئو وسترن را معرفی کردیم و خطرات داستان را بالا بردیم. من سالها درگیر این پروژه بودم و هدفم این بود که داستانی را روایت کنم که در مورد توانمندسازی زنان در یک دنیای کاملاً نامطلوب صحبت میکند.
وقتی کارو یاد می گیرد که به قدرت موروثی خود قدم بگذارد، یک نیروی کار ترسناک و فرسوده باعث رویارویی شدید می شود. با تمام ویژگی های یک نوجوان، سرسخت و مصمم، او به آرامی با حرکتی کوتاه و در عین حال انعطاف پذیر احترام به خود می گیرد. از طریق حماقت و جسارت، او راه راه های خود را به دست می آورد و در حالی که حضور خود را تثبیت می کند، تسلط می یابد. به یکباره، او رئیس خانواده است.
استخراج معدن در مقیاس کوچک در شیلی همیشه توسط مردان انجام شده است، زنان مورد استقبال قرار نمی گیرند. باور قرن ها در این تجارت این است که زنان بدشانسی می آورند. اعتقاد بر این است که اگر یک زن وارد معدن شود، ممکن است حوادثی اتفاق بیفتد و معدن دیگر تولیدی نخواهد داشت.
«با قرار دادن یک دختر در این زمینه، ما توانستیم این فرهنگ مردسالارانه را زیر سوال ببریم و ببینیم که این فرهنگ در حال حاضر چگونه در حال تغییر است. یک دختر از روزی به روز دیگر باید مسئول گروهی معدنچی باشد و باید بجنگد تا به او احترام بگذارند. از این نقطه شروع، موضوعات جالب دیگری پدیدار می شوند. کارولا برای انجام این ماموریت آماده نیست و توانمندسازی او بخشی از رشد او به عنوان یک فرد است.
این فیلم یک داستان دوران بلوغ دوگانه است که توسط فرانسیسکو هروه، موزس سپولودا، دانیلا راویولا و فیلیپه اگانیا در عملیات هنری تاولآلود شیلی Juntos Films (“دیگری”) در کنار کریستوبال زاپاتا در La Santé Films مستقر در سانتیاگو تهیه شده است. (“مارتین، مرد و افسانه”)، تام شرایبر در فیلم Plotlessfilm آلمان (“اینجا آرام است”)، ویرجینیا بوگلیولو در لباس اروگوئه تارکیو فیلم (“مستقیم به VHS”) و خوان برناردو گونزالس در ویسکی محتوای مکزیک.
انتظار میرود که «طلای تلخ» پاییز امسال توسط New Century Films اکران ملی شود. مایکل سیلوا («نرودا»)، دانیل آنتیویلو («هیلتونز»)، موزس آنگولو («شکار: دختران آسایشگاه بزرگ») و کارلوس دونوسو دیگر بازیگران این فیلم هستند.
Source link