ماشینها هنوز نمیتوانند فکر کنند، اما اکنون بر اساس تحقیقات جدید پروفسور خورخه فرسندا، انستیتوی فناوری نیوجرسی، میتوانند احساسات شما را تأیید کنند.
فرسندا کار خود را به عنوان یک شیمیدان آغاز کرد و سپس به یک متخصص در تحلیل عصبی تبدیل شد. او مطالعه می کند که چگونه اندازه گیری فعالیت مغز و هدایت پوست می تواند احساسات فرد را با دقت بالا پیش بینی کند و چگونه می توان از چنین اطلاعاتی در زمینه هایی مانند سرگرمی، مدیریت، بازاریابی و رفاه استفاده کرد.
بازاریابی عصبی یک زیرشاخه در بازاریابی است که از حسگرها برای اهداف بازاریابی، اطلاع رسانی به مدیران و اتخاذ تصمیمات بازاریابی بهتر استفاده می کند.
خورخه فرسندا، استادیار موسسه فناوری نیوجرسی
او با همکارانش در دانشکده مدیریت مارتین تاچمن NJIT همکاری کرد. پروفسور جری فجرمستاد و دانشجوی دکتری دیوید آیزنبرگ -; به علاوه تانموی سرکار پیاس، دستیار پژوهشی فارغ التحصیل ویرجینیا، برای انتشار تکنیک های بازاریابی عصبی برای افزایش پیش بینی اولویت مصرف کننده اوایل امسال در پنجاه و هفتمین کنفرانس بین المللی هاوایی در علوم سیستمی.
در حال حاضر، اکثر تحقیقات بازاریابی بر این تکیه میکنند که افراد پاسخهای خود را به هر چیزی از قیمتهای فروش گرفته تا ویدیوهای دراماتیک گزارش میدهند. Fresneda دریافت که اگر کاوشگرهای الکتروانسفالوگرام (EEG) را که امواج مغزی را تشخیص میدهند و حسگرهای پاسخ پوست گالوانیکی (GSR) که رسانایی الکتریکی را اندازهگیری میکنند، اضافه کنید، میتوانید احساسات افراد در مورد محرکهای بازاریابی را با دقت بیشتری نسبت به گزارشدهی خودشان پیشبینی کنید. این امر با تغذیه نتایج حسگرهای مختلف از طریق الگوریتمهای نموداری و سپس مقایسه آنها با پایگاههای داده دانشگاهی موجود تعیین میشود.
این میدان آنقدرها هم که به نظر می رسد دور از ذهن نیست. تجهیزات EEG مدرن، در سطوح غیر بهداشتی، به اندازه کافی کوچک هستند تا با یک هدست بلوتوث معمولی ترکیب شوند. و حسگرهای GSR، برخلاف فرانکشتاینی به نظر میرسند، قبلاً در جدیدترین ساعتهای هوشمند سامسونگ تعبیه شدهاند. Fresneda افزود که یکی از چشمگیرترین شبکه های حسگر ممکن است در مرکز خرید رویای آمریکایی North Jersey مستقر شود. اگرچه به طور کامل مورد استفاده قرار نمی گیرد، او گفت که به طور بالقوه قادر به جمع آوری داده های GSR از دستگاه های هوشمند، یا از داده های فرکانس رادیویی ارسال شده توسط کیسه های خرید هوشمند، و پیوند آن اطلاعات به پروفایل های رسانه های اجتماعی است.
در یک تظاهرات برای مدیران فروشگاههای خردهفروشی، نظرات متفاوت بود. Fresneda گفت که همه به جز دو نفر از پتانسیل این فناوری برای ارائه بازخورد به مدیران و کارکنان فروش در مورد عملکرد خود قدردانی می کنند. کسانی که مخالف آن بودند در نظرات خود در مورد نگرانی های حفظ حریم خصوصی بسیار قوی بودند. به عنوان یک مصرف کننده، Fresneda گفت که مایل است از چنین فناوری استفاده کند، زیرا اکثر خریداران از قبل به شرکت هایی مانند آمازون، گوگل و فیس بوک اجازه می دهند ما را ردیابی کنند. او گفت: “اگر در ازای آن ارزش دریافت کنم، بله، البته. اما شما باید به من نشان دهید.” “در غیر این صورت، من به طور قانونی می ترسیدم.”
مقاله آنها بیان کرد: «علاوه بر این، از الگوریتمهای مشابهی میتوان برای اندازهگیری واکنشهای احساسی مانند آرامش یا ترس استفاده کرد، که به طور بالقوه میتواند واکنشهای افراد را نسبت به تجربیات مختلف با بار هیجانی اندازهگیری کند». تحقیقات آینده میتواند از الگوریتم یکسانی برای پیشبینی علاقه یا انتخاب مصرفکنندگان برای انواع مختلف محصولات و همچنین در توسعه محصول جدید، فراتر از موزیک ویدیوها استفاده کند. از جمله رضایت مشتری، رضایت کارگران، یا حتی ردیابی بهره وری کارکنان.”
Fresneda و همکارانش اکنون در حال کار بر روی یک مقاله در ژورنال بعدی هستند که بر اساس آزمایشهای اعمال فناوری در زمینههایی مانند امور مالی مصرفکنندهمحور است. برای بررسی سریع ارسال شده است معاملات AIS در تعامل انسان و رایانه. این تیم همچنین در مراحل اولیه توسعه پتنت هایی است که تحقیقات خود را در مراقبت های بهداشتی و بازی های ویدیویی به کار می برند.
منبع:
موسسه فناوری نیوجرسی
Source link