پیتر وبر که به عنوان خلبان پیت تا لیسانس نیشن شناخته می شود، دومین فردی بود که در عمارت “لیسانسه” برای قلعه اسکاتلندی “خائنان” معامله کرد.
وبر به عنوان یک وفادار به فصل 2 سریال مسابقه طاووس پیوست، کسی که به طور مخفیانه تلاش می کند تا سه خائن را در بین بازیگران بو بکشد و آنها را بیرون کند تا جایزه نقدی را به خانه ببرد. مرد اصلی “لیسانس” راه های Arie Luyendyk جونیور را دنبال می کند که در فصل 1 یک وفادار بود و تقریباً به پایان بازی رسید.
وبر در نیمه راه این فصل، با دنبال کردن خائنان (ستاره «برادر بزرگ»، دن گیسلینگ، ملکه «بازمانده»، پارواتی کم عمق و نماد «خانهدارهای واقعی آتلانتا»، فدرا پارکس) هدف اصلی را بر روی پشت خود قرار داد. وبر یک گروه وفادار از وفاداران را رهبری کرد و تله ای کاشت که گیسلینگ در آن افتاد، که به زودی منجر به سقوط سه گانه خائنان و تبعید نهایی آنها شد. پس از خروج گیسلینگ، Shallow و Parks تلاش کردند تا وبر را به سمت تاریک جذب کنند، اما او نپذیرفت و قول داد که بازی را به عنوان یک Faithful تمام کند.
همانطور که بازی پیش می رفت، وبر برای استراتژی سرسخت خود کمی از اعضای گروه بازیگران خارج از گروه “وفادارترین وفاداران” خود گرم شد. “دوستان پیتر” او به Shallow رای دادند، اما در یک رای دراماتیک، او هفته گذشته تبعید شد – هرچند خوشبختانه، متحدانش در پی خروج او گرد هم آمدند و سپس پارکس را رای دادند.
با تنوع، وبر درباره استراتژی وفادار سخت خود بحث می کند، فینال روز پنجشنبه را مسخره می کند و فاش می کند که کدام فارغ التحصیلان “لیسانس” باید در فصل 3 بروند.
اولین بار چگونه درباره “خائنان” شنیدید؟
من در مورد فصل اول از Arie شنیده بودم. یادم می آید زمانی که او برای آن انتخاب شد و اولین باری را دید که درباره آن پست گذاشته بود. من فوق العاده کنجکاو شدم این تصویر بسیار شوم و مرموز با کل شنل بود. من چند قسمت را تماشا کردم و در آخرین لحظه، حدود یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری، برای فصل 2 تماس گرفتم. بلافاصله برای من یک بله بود. بقیه فصل را به هم ریختم و پرخوری کردم.
آیا قبل از نمایش خیلی گیمر بودید؟ آیا مافیا بازی کردید یا برای آماده سازی استراتژی داشتید؟
نه راستش وقت نداشتم من مراقب تمام کارهایی بودم که باید قبل از رفتن انجام دهید. اما وقتی بزرگ شدم، همیشه در هر کاری که انجام دادهام، در هر ورزشی که در تمام دوران دبیرستان بازی میکردم، یک فرد رقابتی بودهام – قطعاً در طول سالهای بزرگ شدن، از طرفداران بزرگ کلو بودم. من فقط به نوعی به ماهیت رقابتی و غرایز خود تکیه کردم.
قبل از شروع تولید چه کاری باید انجام می دادید و چه تعداد لباس بسته بندی کردید؟
اول و مهمتر از همه، من برنامه کاری خود را تغییر داده بودم. بدیهی است که خلبان بودن، اولویت اول من است. بعد داشت تمام لباس ها را می گرفت. ما به 10 یا 11 لباس نیاز داشتیم. مادرم از روی هوس بیرون رفت و به من کمک کرد همه چیز را هماهنگ و تنظیم کنم. شما باید تمام آزمایشات پزشکی خود را انجام دهید و همه چیز را به دست آورید تا به اسکاتلند بروید. نمیدونستی چقدر قراره اونجا بمونی، تقریبا یک ماه حداکثر بود. در حدود یک هفته بسیار فشرده بود اما ما آن را انجام دادیم.
آیا در ابتدا می خواستید خائن باشید یا وفادار؟ آیا برای هر دو احتمال استراتژی داشتید؟
خیلی دلم می خواست خائن باشم وقتی همه با خودشون رو به رو میشن [host Alan Cumming]، تقریباً همه اینگونه بودند: “من می خواهم یک خائن باشم. لطفا من را به عنوان یک خائن در نظر بگیرید.» من هم همینطور بودم. من دوست داشتم این چالش را قبول کنم. فکر می کنم واقعاً در آن خوب بودم. بدیهی است که بعداً دعوت به انجام آن را گرفتم و متأسفانه برای من، در کل نمایش برای انجام آن تغییر خیلی دیر بود. داشتم به دن می گفتم، اگر وقتی پارواتی را به خدمت گرفت، من را استخدام می کرد، مطمئناً بله. وقتی استخدام شدم خیلی بد بود، در آن لحظه نتوانستم برگردم.
پس از تبعید، چه زمانی متوجه شدید که فدرا یک خائن است؟
از دانستن فدرا جان میدادم. من فکر می کنم بینندگان گاهی اوقات فراموش می کنند، ما واقعاً از اطلاعات مطلع نیستیم. حتی موقع رفتن هم به ما نمی گویند. چند هفته بعد از این واقعیت بود. این بزرگترین چیزی بود که باید می دانستم. من آنقدر گنگ هو بودم که فدرا یک خائن بود. ما در واقع پایان برنامه را در دیداری که به تازگی فیلمبرداری کرده ایم، تماشا کردیم. ما یک تیزر دریافت کرده بودیم که درست قبل از پایان متوقف شد تا مشخص شود چه کسی برنده است. خوبه. تکان دهنده است.
تبعید شما یکی از بزرگترین صخره های فصل بود. واکنش فوری شما به رای گیری چه بود؟
راستش احساساتی شدم. من به نوعی نگران بودم که چگونه روی صفحه نمایش ظاهر شود، اما داشتم با احساسات مقابله می کردم زیرا همه چیز را در گیم پلی و تاکتیک هایم ریخته بودم. خیلی سخت بود یا نه – برای من خیلی سخت نبود و احتمالاً می توانستم سخت تر پیش بروم – اما همه چیز را در آن ریخته بودم. این یک احساس منحصر به فرد است وقتی که گروه وفاداران خود را به سمت شما سوق می دهند. این یک لحظه احساسی برای من بود که سعی کردم خود را نگه دارم، آرامش خود را حفظ کنم. بدیهی است که شما آنچه هستید را آشکار می کنید و بیرون می روید و این احساسی بود. اما شما از آن عبور می کنید. در نهایت دریافت پاسخ هیجان انگیز بود. یه جورایی فهمیدم من و فدرا در آن مراسم میزگرد آخر آنقدر به آنجا رفته بودیم که تبعید شدم. من فکر کردم که باید بعدی او باشد، زیرا بدیهی است که آشکار شد که من وفادار هستم. بنابراین به نوعی فکر کردم که آنها قرار است بعد از آن به دنبال او بروند، فرقی نمیکند او یک وفادار باشد یا یک خائن. بنابراین ایمان داشتم که وفاداران هنوز شانس بالقوه ای برای برنده شدن در همه اینها دارند.
آیا از زمانی که برنامه به پایان رسیده است با پدیده یا پرواتی صحبت کرده اید؟
من این را خواهم گفت: روابط ما، به خصوص یک رابطه، احتمالاً به سمتی می رود که هیچ کس انتظارش را ندارد، و اتحاد دوباره همه چیز را آشکار خواهد کرد.
آیا با کسی در گروه وفادار خود مانند برگی، جان یا تریشل در تماس بوده اید؟
جهنم آره در خانه پدر و مادرم یک مهمانی بازیگران داشتیم. این یک راه فوق العاده جالب برای پایان دادن به کل تجربه بود. شما با همدیگر پیش می روید و واقعاً رقابتی می شوید، اما در نهایت این یک بازی است و همه ما بسیار خوش شانس و سپاسگزاریم که این تجربه را با یکدیگر داشته ایم. این چیزی است که می دانم هیچ یک از ما هرگز فراموش نمی کنیم. گروه وفادار من از برنامه، ما خیلی خیلی به هم نزدیکیم. اما برای همه، داشتن آخرین لحظه جدایی که در آن همه با هم بودیم، واقعاً جالب بود. من هرگز در طول یک میلیون سال فکر نمی کردم که مادر، پدرم، برادرم، خواهر شوهرم و تمام خانواده ام با همه آشنا شوند.
در مورد کل برچسب “وفادارترین افراد” که با آن گیر کردید، چه احساسی دارید؟
حدس میزنم که آن را به عنوان یک تعریف و تمجید میپذیرم. تمام این اصطلاحاتی که دور ریخته شد، هرگز توسط خودم ارائه نشد. اینها فقط افرادی هستند که این اصطلاحات را مطرح می کنند و به من برچسب می زنند. من تمام تلاشم را کردم، در این شکی نبود. می دانم که بسیاری از مردم فکر می کردند که من واقعاً سخت بازی کردم، اما همه اینها عمدی بود. ایجاد گروهی که واقعاً به یکدیگر پیوند میخوردند و این اعتماد را داشتند بسیار جالب بود، و بازی کردن با گروهی که به آن نزدیک بودید بسیار سرگرمکننده بود.
آیا برای گروه وفاداران خود نام مستعاری داشتید؟
نه. “دوستان پیتر” برای من همه خبر بود. این خیلی خنده دار است زیرا بعد از این واقعیت، من در واقع نوعی آن را دوست دارم. چند تی شرت درست کردم و باهاش لذت بردم. تنها نام واقعی که من بخشی از آن بودم و هرگز پخش نشد، در همان ابتدا با ساندرا، شری و نعناع بود. ما اول از هر کسی در گروه همدیگر را دیدیم زیرا روز اول با هم در ماشین بودیم و به قلعه می رفتیم. ما به این دلیل که در Highlands در اسکاتلند فیلمبرداری کردیم، از این علامت که The Highland Council است گذشتیم. ما در تلاشیم تا بفهمیم که چگونه این بازی را هدایت کنیم و اینطور گفتیم: «بیایید همین الان به یکدیگر اعتماد کنیم. ما خودمان را THC برای شورای هایلند می نامیم.” این اولین گروه کوچکی بود که من بخشی از آن بودم و در واقع، تنها گروهی بود که واقعاً برایش نام داشتیم.
من همیشه کنجکاو بودم که چگونه تصمیم گرفته می شود چه کسی با هم سوار ماشین ها شود تا چالش ها را انجام دهند. شما چند ماشین سواری پرتنش با خائنان در آنجا همراه خود داشتید. چه کسی در این مورد تصمیم می گیرد، بازیگران یا تهیه کنندگان؟
تهیه کنندگان چیزی به ما نگفتند که چه کار کنیم. آنها هیچ دستورالعملی در مورد هر نوع مکالمه ای ندادند که با چه کسی سوار شوید. این همه انتخاب آزاد بود. این باعث شد که بتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید. ما سعی میکنیم این کار را انجام دهیم، مثل اینکه کسی با این ماشین یا آن ماشین میرود. خنده دار است، ما در حال رانندگی به مهمانی بازیگران در خانه من بودیم و من با دن، تریشل، همسر دن، برگی و اکین سو در یک ون بودیم. دن از جلو بود و واقعا ساکت بود و حرف نمی زد. او می گوید: «بچه ها، من خیلی متاسفم. من واقعاً واقعاً خسته می شوم. اگر من ساکت باشم، این چیزی علیه شما نیست.» سپس تریشل می گوید: “آره، تو همیشه در ماشین خیلی ساکت و محتاط بودی.” او میگوید: «قول میدهم، سعی نمیکردم طرحریزی کنم. وقتی در ماشین هستم نمیتوانم حرف بزنم، چون ماشینم میگیرد.»
دوست دارید چه کسی را از سریال The Bachelor در فصل 3 ببینید؟
فکر می کنم جیسون تارتیک برای نمایش عالی خواهد بود. او یکی از باهوش ترین افرادی است که من می شناسم، بسیار تحلیلگر. فکر میکنم او واقعاً میتواند هر کدام از نقشها را بازی کند. نیک ویل در آن نقش نیز عالی خواهد بود. فکر میکنم دیدن کریس هریسون که از قلعه عکس میگیرد خیلی خوب است. این تلویزیون واقعاً خوبی خواهد بود. من واقعاً کنجکاو هستم که ببینم او چگونه با آن برخورد خواهد کرد.
پایان فصل دوم «خائنان» و اتحاد مجدد در «پاکاک» در روز پنجشنبه، ۹ مارس، پخش میشود.
Source link