مجله اینترنتی زردآلو

عاشق نبودی تو من عاشقت بودم
در قبله گاه عشق بودی تو معبودم
آرام و آسوده در خواب خوش بودی
یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من با نفسهایت نام تو را خواندم
کاش ای هوس بازم با تو نمی ماندم
من با نفسهایت نام تو را خواندم
کاش ای هوس بازم با تو نمی ماندم
روزی که میگفتی من با تو می مانم
روزی که دانستی من بی تو میمیرم
روزی که با عشقت بستی به زنجیرم
بازنده من بودم این بوده تقدیرم
خوش باوری بودم پیش نگاه تو
هر دم ز چشمانت خواندم کلام اینو
عاشق نبودی تو من عاشقت بودم
در قبله گاه عشق بودی تو معبودم
آرام و آسوده در خواب خوش بودی
یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من با نفسهایت نام تو را خواندم
کاش ای هوس بازم با تو نمی ماندم
عشق تو چون برگی در دست طوفان بود
دل کندنو رفتن پیش تو آسان بود
روزی به من گفتی دیگر نمی مانم
گفتم که میمیرم گفتی که میداند
باور نمیکردم هرگز جدایی را
آن امدن با عشق این بی وفایی را