جنگ جهانی سوم چگونه است:
اگر جنگ جهانی سوم جنگ هسته ای باشد، در ساعات اولیه 80 درصد جمعیت جهان خواهند مرد.
20 درصد باقیمانده بدلیل تابش تششعات رادیواکتیو از بین رفته و زمین از حیات خالی خواهد شد!
جنگ جهانی سوم (به انگلیسی: World War III) منازعهای فرضی است که مشخصا بعد از
جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹–۱۹۴۵) رخ خواهد داد. این نبرد مقیاسی جهانی داشته و اکثر صاحب نظران
بر این موضوع توافق دارند که این منازعه مسلماً نبردی هستهای بوده و طبیعتی ویرانگر خواهد داشت.
جنگ جهانی سوم میتواند از این 5 مکان شروع شود:
خطرناکترین نقاط جهان که ممکن است جنگ جهانی سوم از آن مکان آغاز شود، کجاست؟
اولی، دریای چین جنوبی:
درگیری رو به افزایش تجاری بین واشنگتن و پکن روز به روز در حال پیچیدهتر شدن است. اکنون،
وضع تعرفهها و تحریمهای مختلف تجاری از سوی دو کشور به اضافه لفاظیهایی که علیه هم به کار میبرند،
تنشها را افزایش داده است.
آمریکا و کانادا اخیراً با دستگیری مدیر اجرایی شرکت چینی هوآوی بر تنشها دامن زده و چین را هم به واکنش واداشتهاند.
پکن در واکنش به بازداشت مدیر هوآوی علیه شهروندان کانادایی و شرکتهای آمریکایی محدودیتهایی اعمال کرد.
بعد از این تنشها و تشدید جنگ تجاری آمریکا و چین تنش بین این دو کشور در دریای چین جنوبی هنوز رنگ و بوی
خطرناکی به خود نگرفته است. با این حال، هر چه روابط بین دو کشور رو به تنش بیشتر برود، این احتمال هم وجود دارد
که تنش تنها محدود به جنگ تجاری نباشد. در واقع ، اگر چین و آمریکا به این نتیجه برسند که روابط تجاری
آنها که پایه و اساس رشد اقتصاد جهانی را در دو دهه گذشته فراهم کرده در معرض خطر است
و درگیری بیشتر به نظر اجتناب ناپذیر میرسد، احتمال دارد.
تصمیم بگیرند که از لاک احتیاط فعلی در دریای چین جنوبی بیرون بیایند.
اوکراین:
جهان احتمالا اوکراین را بر سر حادثه دریای آزوف(کریمه) که منجر به غرق شدن دو کشتی جنگی کییف شد به یاد میآورد. دلیل این حادثه هر چه که بود بالاخره هر دو دولت روسیه و اوکراین در آن سهم داشتند.
این تنش که برای چندین سال ادامه یافت، در حال حاضر اندکی فروکش کرده با این وجود اعلام قوانین نظامی
سفت و سخت در اوکراین حکایت از آن دارد که امکان شعلهور شدنش همچنان به قوت خود باقی است.
خلیج فارس:
بحران مداوم سیاسی و نظامی در خاورمیانه دیگر به یک اتفاق خسته کننده تکراری تبدیل شده است.
در حال حاضر فشارهای اقتصادی بر ایران همچنان رو به افزایش است و حتی واشنگتن اخیرا اقدامات تهاجمیتری
را هم برای محدود کردن تجارت ایران با دنیا در دستور کار قرار داده است. در سوی دیگر جنگ عربستان سعودی
علیه یمن هم هیچ نشانی از فروکش کردن ندارد.
و در سوریه نیز علیرغم اینکه آتش بحران کمکم در حال خاموش شدن است، اما آمریکا و روسیه همچنان از مواضع خود
کوتاه نیامده و متعهد به حمایت از متحدان خود هستند.
درگیری در منطقه خاورمیانه هر لحظه میتواند جدی شود. آشفتگی سیاسی در ایران یعنی هدفی که برخی به دنبال آن
هستند، میتواند منطقه را بی ثباتتر از آنچه هست کرده یا حتی ایران را به سمت رفتارهای پرخاشگرانه بیشتر سوق دهد
و جمهوری اسلامی را به هدف وسوسه انگیز دشمناناش برای براندازی آن تبدیل کند. در سمت دیگر منطقه هم
تنش میان کردها، ترک ها، سوری ها و عراقیها خود ظرفیتی بالقوه برای درگیری دارد. نباید فراموش کنیم که شرایط در عربستان
سعودی هم چندان بهتر از نقاط دیگر نیست و هر از گاهی صداهای مخالف در این کشور علیه نظام حاکم به گوش میرسد.
با توجه به اهمیت استراتژیک خاورمیانه، هرگونه بیثباتی بیشتر در کشورهای این منطقه می تواند
زمینه ساز درگیری نظامی بین آمریکا، روسیه یا حتی چین شود.
شبه جزیره کره:
یک سال پیش، این امید وجود داشت که مذاکرات بین آمریکا و کره شمالی در کاهش دائمی تنشها
در شبه جزیره کره، موفقیت آمیز باشد.
متاسفانه، وجود مشکلاتی در اوضاع داخلی دو کشور در کنار یک معمای راهبردی، مانع از توافق دو طرف شد.
تنش بین دو کشور به سطح بالایی از سال ۲۰۱۷ رسید و انتخابات آتی آمریکا میتواند این مناسبات را تا
حدی بیشتر به خطر اندازد.
دولت ترامپ به انعقاد توافق با کره شمالی برای بهبود چشم انداز انتخاباتیاش امیدوار است.
اما کره شمالی علاقهای به طرحهای پیشنهادی ترامپ ندارد.
اگر کره شمالی تصمیم به آزمایش موشک بالستیک قارهپیما یا بدتر از آن، آزمایش هستهای بگیرد، ممکن است دولت ترامپ لزوم مداخله زورمندانه را ترجیح دهد.
مرزهای شرقی ناتو:
روابط آمریکا و ترکیه در طول سال گذشته تقریبا به صورت کامل از بین رفته است و به همان میزان نیز
آنکارا و مسکو بعد از درگیری های مختصر نظامی سال ۲۰۱۵، به صورت قابل توجهی به هم نزدیک شده اند.
دور شدن ترکیه از اتحادیه اروپا و آمریکا که اقدام آنکارا در خرید تجهیزات سخت افزاری نظامی از روسیه
به نماد آن تبدیل شده است می تواند آغازگر تغییری قابل توجه در توازن منطقه ای قدرت باشد.
بی شک ترکیه، روسیه و یا آمریکا جنگ را شیوه ای منطقی برای حل و فصل شرایط دیپلماتیک جدید نمی دانند.
ولی با این حال، ترکیه یک کشور مهم است و موضع گیری این کشور بر نتیجه مناقشات در عراق، سوریه،ایران،
بالکان و قفقاز تاثیر می گذارد. تغییر در جهتگیری دیپلماتیک ترکیه می تواند آثار غیرقابل پیش بینی در مرزهای
این کشور به ویژه امیدواری کردها به استقلال داشته باشد و شرایط کنونی در مناقشه قره باغ را تغییر دهد.
این رویدادها می تواند در برداشت کشورهای جنوب اروپا درباره تعهداتشان نسبت به ناتو تاثیرگذار باشد.
غیرقابل پیش بینی بودن شرایط می تواند باعث شود مسکو یا واشنگتن درباره قدرت خود دچار سوء محاسبه شوند.